جدول جو
جدول جو

معنی سربه نیست - جستجوی لغت در جدول جو

سربه نیست
نابود، معدوم
سر به نیست شدن: کنایه از معدوم شدن
سر به نیست کردن: کنایه از معدوم ساختن، نابود کردن
تصویری از سربه نیست
تصویر سربه نیست
فرهنگ فارسی عمید
سربه نیست
پنهان، مخفی، نهان، گم وگور، مفقود، نیست، معدوم، نابود
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ تَ)
معدوم کردن. پنهان کردن. سخت نهان کردن. از میان بردن
لغت نامه دهخدا
(حُقْ قَ / قِ زَ دَ)
گم شدن. پنهان شدن. معدوم شدن. (یادداشت مؤلف). ناپدید شدن
لغت نامه دهخدا
معدوم نابود. یا سربه نیست شدن، معدوم شدن، یا سر به نیست کردن، معدوم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر به نیست
تصویر سر به نیست
((~. بِ))
نابود، معدوم
فرهنگ فارسی معین
پنهان کردن، مخفی کردن، نهان کردن، گم وگور کردن، مفقود کردن، نیست کردن، معدوم کردن، نابود کردن، از بین بردن، کشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پنهان شدن، مخفی شدن، نهان شدن، گم وگور شدن، مفقود شدن، نیست شدن، معدوم شدن، نابود شدن، از بین رفتن، کشته شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد